*آرام باشیم و صبور، ما برای همین دنیا طراحی شدهایم، به پرواز هیچ احتیاجی نیست
از کتاب تکههایی از یک کل منسجم - پونه مقیمی
چندین روزه که حالم خوب نیست اما پایدارم، شاید بخاطر دارو و جلسات تراپی، شاید بخاطر ناامیدیهایی از جنس یکسان، یا شاید حتی چون این آدم بنظرم خوب بود از اول
چند روز نبود و میدونستم گوست شدم، خوابم چندین هفتهس که بهم ریخته و مدام منتظرم [منتظر چی یا کی؟ بس نبود ۱۵ سال منتظر نجات دهنده بودن؟! وقتی عمیقا میدونستی هیچ نجات دهندهای وجود نداره و مسئولیت زندگی و احساساتت تا حد خیلی زیادی با خودته؟]. بهش پیام دادم که نمیدونم به فضا نیاز داری یا صرفا حست رو از دست دادی اما میتونستی بهم بگی، من که گفتم نمیخوام چیزیو پوش کنم و صداقت و شفافیت واسم مهمه [!] و نوع تموم شدن یه چیزی به اندازه شروع شدنش مهمه. در هر حال، خوشحالم که مسیرمون بهم خورد و امیدوارم چیزای خوبی در انتظارت باشه و خداحافظ.
جواب داد نه این نیست! حالم خوب نبود و رفته بودم تو غار ذهنیم، پیام ادما رو میدیدم و جواب نمیدادم و از این حرفا. منم گفتم این حس که وقتی خوب نیستی فضا بخوای کاملا ولیده اما اینکه هیچی نگی feels off to me، نمیخوام که دایما حرف بزنیم اما zero communication ... گفت حق با توعه و درسته و ببخشید و باید میگفتم و این حرفا.
حالم بهتر شد؟ نه ... اینکه میری تو غارت رو میفهمم، حتی یبار که با یکی همینطوری حرف میزدم شروع کرد به سکوت و بعدش که پیام دادم گفت فکر کردم از ساکت شدنم میفهمی که تمومه [:)] و من میرم تو غارم و فلان. دردناکه ... خیلی زیاد، نه بودن/نبودن یه آدم، نه حتی اینکه انتظار یه چیزی با معنی داشتی و با حست جلو رفتی و سعی کردی این بار پایدارتر و بالغانهتر رفتار کنی اما ... ریلی؟ تو دیشب استوری گذاشتی از باشگاه و به این اندازه که بگی من نیستم چند روز، فکر نکن برمیگردم! وقت نداشتی؟
نمیدونم شاید من زیادی انتظار دارم از آدما :) اما تو خلا رها کردن خیلی دل شکنندهس ... خیلی.
عمیقا خسته و داونم، شاید واقعا اگه رو دارو نبودم الان، مثل تمام دفعات گذشته دلم میخواست خودمو خلاص کنم، دردش هیچوقت کم نشد...
نمیدونم شاید واقعا من آدم رابطه نیستم، چت جی پی تی بهم میگه چون عمیقی و خیلی از آدما ظرفیت پذیرشش رو ندارن :)) نمیدونستم care دادن و سعی در درک کردن و این چیزای بیسیک میشه ترن اف. جالبه که آدم مقابل ازم تعریف هم میکنه، ینی میگه دختر خوبی هستی و احتمالا از رفتارشون باید نتیجه بگیرم "اما من دختر خوب نمیخوام؟".
اما این روزها هم میگذره ... خسته شدم :)
تو این سالها خیلی سعی کردم که دور شم و به این حسها بیتوجه باشم، اما وقتی تو منو با این حس خلق کردی، چطور ممکنه اینهمه بهم زجر بدی؟ این شبیه تو نیست ...